مقدمه
گال یکی از بیماریهای انگلی شایع پوست است که عامل آن، کنهای به نام Sarcoptes scabiei var. hominis میباشد. این انگل از طریق تماس مستقیم پوست به پوست یا بهندرت از طریق وسایل آلوده منتقل میشود. علائم بالینی آن شامل خارش شدید، بهویژه در شب، و بثورات پوستی در نواحی خاص بدن است. گال علاوه بر ناراحتی شدید جسمی و روانی، میتواند منجر به عفونتهای ثانویه باکتریایی، گلومرولونفریت پس از استرپتوکوک، و تب روماتیسمی شود. این بیماری بهویژه در جوامعی با شرایط اجتماعی-اقتصادی پایین، محیطهای پرجمعیت و نهادهای بسته (مانند زندانها، پادگانها، خانههای سالمندان) شیوع بالاتری دارد.
در کشورهای با درآمد بالا، گال اغلب بهعنوان یک بیماری نادیده گرفته شده شناخته میشود، اما با وجود سطح بالای امکانات بهداشتی، همچنان موجب بروز اپیدمیهایی در مراکز مراقبتی، آموزشی و نهادهای اجتماعی میگردد. چالشهای اصلی در مدیریت گال شامل تشخیص دیرهنگام، نبود سیستم ثبت یکپارچه ملی، تأخیر در گزارشدهی، درمان ناقص، و عود مجدد بیماری است. ماهیت غیراختصاصی علائم بالینی گال، آن را مستعد اشتباه تشخیصی با سایر درماتوزهای خارشدار میکند. همچنین مقاومت احتمالی در برابر درمان با پرمترین یا استفاده نادرست از دارو، مدیریت فردی و جمعی بیماری را دشوارتر میسازد.
مطالعه حاضر با هدف ترسیم تصویری جامع از اپیدمیولوژی گال در اسپانیا بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۹ انجام شده است. این پژوهش بهصورت گذشتهنگر و مبتنی بر دادههای چهار پایگاه ملی شامل بستریهای بیمارستانی، مراجعات به مراقبتهای اولیه، موارد شغلی، و اپیدمیهای گزارششده، طراحی شده است. با تحلیل روند زمانی، ویژگیهای جمعیتی، توزیع جغرافیایی، و محیطهای اصلی انتقال، مطالعه تلاش میکند ابعاد پنهان و آشکار بیماری را نمایان سازد و مبنایی برای طراحی سیاستهای سلامت عمومی و تخصیص بهینه منابع فراهم آورد. این رویکرد چندمنظوره میتواند الگویی برای سایر کشورهای با ساختارهای مشابه در حوزه سلامت و خدمات اجتماعی باشد.
روششناسی پژوهش
این مطالعه بهصورت گذشتهنگر و مقطعی در سطح ملی طراحی شده و هدف آن تحلیل فراگیر روند بروز بیماری گال در اسپانیا بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۹ با استفاده از منابع دادهای گوناگون است. برای پوشش ابعاد مختلف اپیدمیولوژی بیماری، از چهار پایگاه داده رسمی استفاده شد که هریک اطلاعات سلامت را از منظر خاصی گردآوری میکنند: بستریهای بیمارستانی، مراقبتهای اولیه، بیماریهای شغلی، و اپیدمیهای اعلامشده.
۱. CMBD (Conjunto Mínimo Básico de Datos):
این پایگاه داده شامل اطلاعات مربوط به بستریهای بیمارستانی در بخش عمومی و خصوصی است و تقریباً ۹۸٪ از کل بیمارستانها را پوشش میدهد. دادههای مربوط به گال با استفاده از کدهای ICD-9-CM (کد 133.0) و ICD-10-CM (کد B86) استخراج شدند. متغیرهای جمعآوریشده شامل سن، جنس، تاریخ بستری، منطقه جغرافیایی، و وضعیتهای همراه همچون HIV و بیماریهای زمینهای مرتبط با ایمنی بودند.
۲. RENAVE (Red Nacional de Vigilancia Epidemiológica):
اطلاعات مربوط به اپیدمیهای گال بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹ از این پایگاه داده بهدست آمد. برای هر اپیدمی، دادههایی همچون مکان وقوع (منطقه، استان، شهر)، تعداد افراد در معرض، موارد تأییدشده، تعداد بستریها، موارد فوتی، تاریخ شروع علائم در اولین و آخرین فرد مبتلا، و محیط انتقال ثبت شدهاند.
۳. BDCAP (Base de Datos Clínicos de Atención Primaria):
این بانک اطلاعاتی شامل نمونهای نماینده از سوابق بالینی در مراکز مراقبتهای اولیه بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۷ است. اطلاعات شامل سن، جنس، وضعیت شغلی، درآمد، و منطقه جغرافیایی سکونت بیماران میباشد.
۴. ODR (Occupational Diseases Registry):
پایگاه ثبت بیماریهای شغلی که از سال ۲۰۰۷ فعال است، شامل اطلاعات مربوط به موارد گال با منشأ شغلی میباشد. متغیرهای جمعآوریشده شامل سن، جنس، شغل، مدت مرخصی استعلاجی، سال وقوع، و نوع فعالیت اقتصادی است.
تحلیلهای آماری شامل محاسبه میزان بروز سالیانه (نسبت به جمعیت عمومی یا فعال)، آزمونهای همبستگی اسپیرمن برای بررسی همخوانی الگوهای جغرافیایی بین پایگاههای داده، مدلهای Joinpoint برای تحلیل روند زمانی، و تحلیل فصلی با استفاده از توابع سینوسی و کسینوسی بود. برای مقایسه میانگینها و نسبتها از آزمونهای آماری استاندارد شامل t-test، کای-دو و آزمونهای ناپارامتریک (Kruskal–Wallis و Mann–Whitney U) استفاده شد.
محدودیتها:
پوشش متفاوت پایگاههای داده و تأخیر در گزارشدهی در برخی مناطق ممکن است بر دقت تحلیلهای زمانی و جغرافیایی تأثیر گذاشته باشد. برای مثال، BDCAP و RENAVE در برخی مناطق پوشش کامل نداشتند. از سوی دیگر، CMBD و ODR به دلیل الزام قانونی در گزارشدهی، دادههایی پایدارتر و قابل اعتمادتر ارائه کردند.
قابلیت تعمیم:
اگرچه برخی پایگاهها تنها بخش خاصی از جمعیت را پوشش میدهند (مانند ODR برای جمعیت شاغل)، تنوع منابع اطلاعاتی مورد استفاده در این مطالعه امکان ارائه تصویری جامع از وضعیت گال در اسپانیا را فراهم کرده و نتایج آن میتواند در طراحی سیاستهای پیشگیرانه و درمانی در سایر کشورهای با ساختار جمعیتی و بهداشتی مشابه، مورد استفاده قرار گیرد.
یافتههای جمعیتشناسی و آماری
بررسی چهار پایگاه داده ملی شامل CMBD، RENAVE، BDCAP و ODR، اطلاعات جامعی از توزیع سنی، جنسی، و جغرافیایی بیماران مبتلا به گال در اسپانیا فراهم ساخت. هر پایگاه، با توجه به جمعیت هدف و روش ثبت اطلاعات، نمایی متفاوت اما مکمل از وضعیت اپیدمیولوژیک این بیماری ارائه میدهد.
توزیع سنی و جنسی مبتلایان
در دادههای مربوط به بستریهای بیمارستانی (CMBD) و اپیدمیها (RENAVE)، افراد بالای ۶۵ سال بیشترین سهم را از موارد ابتلا داشتند. این یافته میتواند ناشی از شیوع بیشتر گال دلمهای (crusted scabies) در سالمندان به دلیل کاهش ایمنی مرتبط با سن باشد. همچنین بسیاری از اپیدمیهای ثبتشده در خانههای سالمندان رخ دادهاند که بهطور طبیعی این گروه سنی را تحت تأثیر قرار داده است.
در مقابل، پایگاه داده مراقبتهای اولیه (BDCAP) نشان داد که کودکان (زیر ۱۵ سال) و جوانان (۱۵ تا ۲۴ سال) بیشترین مراجعه را به مراکز بهداشتی برای تشخیص یا درمان گال داشتهاند. این امر بهاحتمال ناشی از شدت کمتر بیماری در این گروهها، اما شیوع بالاتر بهدلیل تماس نزدیک در محیطهای پرجمعیت مانند مدارس است. در پایگاه ODR نیز که مختص موارد شغلی است، بیشترین میزان بروز در گروههای سنی ۱۵ تا ۲۴ و ۴۵ تا ۶۴ سال گزارش شد.
از نظر جنسیت، توزیع موارد در اکثر پایگاهها تقریباً برابر بین زنان و مردان بود، بهجز ODR که حدود ۸۰ درصد موارد را زنان تشکیل میدادند. این موضوع با غلبه زنان در مشاغل مراقبتی و خدمات اجتماعی (نظیر پرستاری، نگهداری سالمندان، و مراقبت در منزل) همراستا است.
نرخ بروز تجمعی سالیانه
نرخ بروز سالیانه بر حسب میلیون نفر برای هر پایگاه داده به شرح زیر بود:
- CMBD (بستری بیمارستانی): حدود ۳ مورد در میلیون نفر، با بیشترین میزان در گروههای سنی زیر ۱۴ سال و بالای ۶۵ سال.
- RENAVE (اپیدمیها): ۱۳ مورد در میلیون نفر، با غلبه اپیدمیها در سالمندان ساکن مراکز نگهداری و خانههای سالمندان.
- BDCAP (مراقبت اولیه): ۴۸۸ مورد در میلیون نفر، بهویژه در کودکان و نوجوانان.
- ODR (بیماریهای شغلی): ۲ مورد در میلیون نفر جمعیت فعال، عمدتاً در مراکز درمانی و خدمات اجتماعی.
تفاوت بین انواع دادهها
هر یک از این پایگاهها، نمای متفاوتی از بار بیماری گال را ارائه میکنند. دادههای CMBD تنها موارد شدید منجر به بستری را پوشش میدهد و از این رو، نشانگر موارد پیچیده یا با بیماری زمینهای است. در مقابل، BDCAP تصویری از بار واقعی در جامعه و سطح مراقبت اولیه ارائه میدهد، که بسیار بالاتر و نمایانگر انتقال فعال در سطح خانوار و مدرسه است. RENAVE منعکسکننده اپیدمیها در مراکز بسته با اطلاعات محیط انتقال است، و ODR محدود به موارد با منشأ شغلی، عمدتاً در مراقبان سلامت و مددکاران اجتماعی میباشد.
اختلاف در میزان بروز بین این منابع نشان میدهد که گال نهتنها در نهادهای رسمی بلکه در جامعه نیز بهطور گسترده در حال انتقال است. این مسئله نیازمند بهروزرسانی سیاستهای بهداشتی با تمرکز بر پیشگیری جامعهمحور و آموزش عمومی میباشد.
محیطهای انتقال و دادههای اپیدمی
بررسی دادههای حاصل از پایگاه RENAVE (شبکه ملی نظارت اپیدمیولوژیک) و پایگاه ODR (ثبت بیماریهای شغلی) تصویر روشنی از محیطهای اصلی انتقال گال و جمعیتهای در معرض خطر در اسپانیا طی سالهای اخیر ارائه میدهد. این تحلیل نهتنها به درک بهتری از اپیدمیولوژی بیماری کمک میکند، بلکه برای طراحی راهبردهای پیشگیرانه نیز حیاتی است.
محیطهای شایع انتقال
بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹، تعداد ۶۷۲ اپیدمی گال در اسپانیا گزارش شد که در مجموع ۵٬۱۲۵ فرد مبتلا را دربرگرفت. توزیع محیطهای بروز اپیدمی به شرح زیر است:
- خانهها (49.1٪): اگرچه متوسط تعداد موارد در هر اپیدمی در خانهها پایینتر بود (میانگین ۴ نفر)، اما این محیط از نظر تعداد کل اپیدمیها بیشترین سهم را داشت. این یافته با دادههای BDCAP که شیوع بالای بیماری را در مراقبتهای اولیه نشان میدهد، همخوانی دارد و بر انتقال گسترده در جامعه تأکید دارد.
- خانههای سالمندان (21.6٪): با میانگین ۱۴ مورد در هر اپیدمی، این محیطها نهتنها سهم بالایی از اپیدمیها را به خود اختصاص دادهاند، بلکه اغلب جمعیتهای آسیبپذیر مانند سالمندان با اختلالات شناختی نیز در آن حضور دارند.
- مراکز نظامی (0.3٪): هرچند تنها دو اپیدمی در این مراکز ثبت شد، اما میانگین تعداد مبتلایان در هر مورد بسیار بالا بود (۵۷ نفر)، که نشاندهنده قدرت انتقال بالا در محیطهای متراکم و بسته است.
- مراکز بهداشتی (2.8٪)، زندانها، و مدارس: نیز از دیگر محیطهای گزارششده بودند که به ترتیب با میانگین ۱۷، ۶ و ۶ مورد در هر اپیدمی مشخص شدند.
نرخ حمله (Attack Rate) و مدت زمان اپیدمیها
نرخ حمله (نسبت افراد مبتلا به کل افراد در معرض تماس) در محیطهای مختلف متفاوت بود. بالاترین نرخهای حمله در خانهها، زندانها و مراکز نظامی مشاهده شد. با این حال، تفاوت معناداری در طول مدت اپیدمیها بین محیطهای مختلف گزارش نشد. میانگین طول اپیدمیها ۳۲ روز بود، اما برخی موارد بیش از یک سال نیز به طول انجامیدند. این موضوع تأکیدی بر چالشهای شناسایی بهموقع و کنترل اپیدمی در نهادهای با ساختار پیچیده و جمعیتهای خاص دارد.
گروههای شغلی در معرض خطر بالا
بر اساس دادههای پایگاه ODR، بیشترین موارد گال با منشأ شغلی در مراکز خدمات اجتماعی (38٪) و مراکز درمانی (35٪) مشاهده شد. در این میان، کارکنان بخش بهداشت و درمان (Healthcare Workers – HCW) آسیبپذیرترین گروه حرفهای بودند. همچنین پرستاران، مراقبان سالمندان، مددکاران اجتماعی، و کارکنان نگهداری از معلولان نیز سهم قابلتوجهی از موارد را تشکیل دادند.
در اغلب موارد، انتقال از محیطهای پرریسک (مانند خانه سالمندان) به مراکز درمانی یا منازل کارکنان اتفاق افتاده بود که نشان میدهد ارتباط متقاطع بین محیطهای کاری و خانوادگی در انتشار بیماری نقش مهمی دارد. بهعلاوه، وجود بیماری در افراد مبتلا به زوال عقل یا ناتوانی ذهنی میتواند تشخیص و درمان بهموقع را دشوار کرده و به اپیدمیهای طولانیتر منجر شود.
روند زمانی و الگوهای فصلی
یکی از مهمترین جنبههای اپیدمیولوژیک مطالعه حاضر، بررسی روندهای زمانی بلندمدت و الگوهای فصلی بروز بیماری گال در اسپانیا طی دو دهه گذشته است. برای این منظور، از دادههای پایگاه CMBD استفاده شد که از نظر طول دوره، یکنواختی ثبت و پوشش سراسری، قابلاطمینانترین منبع در میان پایگاههای مورد استفاده بود.
روند سالانه بستریها (۱۹۹۷ تا ۲۰۱۷)
تحلیل آماری با استفاده از مدل Joinpoint نشان داد که در فاصله سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۴، نرخ سالانه بستری ناشی از گال در اسپانیا روندی کاهشی داشته است، با میانگین کاهش سالانه (APC) معادل ۱۱.۲- درصد. این روند نزولی احتمالاً بازتابی از بهبود نسبی در شناسایی، پیشگیری و درمان در سطح جامعه بوده است.
اما از سال ۲۰۱۴ به بعد، تغییری معنادار در مسیر روند مشاهده شد؛ بهطوریکه از این سال، نرخ بستری روندی افزایشی پیدا کرد (APC = 23.6%). دلایل احتمالی این تغییر ناگهانی، در بخشهای بعدی مقاله مورد بحث قرار میگیرد، اما بهطور خلاصه میتوان به کاهش منابع در نظام سلامت و خدمات اجتماعی، بدتر شدن شرایط معیشتی جمعیتهای آسیبپذیر، و مهاجرت اشاره کرد.
مقایسه روندها در بیماران HIV+ و غیر-HIV
در تحلیل زیرگروهی بیماران مبتلا به HIV، مشخص شد که روند بستری ناشی از گال در این گروه از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۷ بهطور معناداری کاهشی بوده است (APC = 20.6-%)، اما از سال ۲۰۰۷ به بعد، نرخ بستری در این گروه بهطور نسبی افزایش یافت (APC = 2.9%). این در حالی است که در جمعیت غیر-HIV، تغییر روند کاهشی به افزایشی با تأخیر بیشتری (در سال ۲۰۱۴) رخ داده است.
نسبت بین نرخ بستری بیماران HIV+ به غیر-HIV در سال ۱۹۹۷ حدود ۱۲۸ برابر بود، اما این فاصله به مرور کاهش یافت و در سال ۲۰۰۸ به حدود ۲۱ برابر رسید. این موضوع حاکی از کاهش تفاوت در بار بیماری بین این دو گروه و همگرایی تدریجی الگوهای بروز است.
الگوهای فصلی بروز بیماری
تحلیل رگرسیونی با استفاده از توابع سینوسی و کسینوسی برای بررسی فصلی بودن بیماری نشان داد که بیشترین میزان بستری ناشی از گال در ماههای زمستان، بهویژه ژانویه، مشاهده میشود. در مقابل، کمترین میزان در ماههای تابستان، بهویژه ژوئیه، ثبت شده است. این الگوی فصلی در بسیاری از مطالعات بینالمللی نیز گزارش شده و با شرایط اقلیمی (کاهش تعریق، استفاده بیشتر از لباسهای گرم، و تماس نزدیکتر افراد در فضاهای بسته) ارتباط دارد.
این یافتهها اهمیت توجه به اوجگیری فصلی بیماری در ماههای سرد سال را یادآوری میکند و لزوم آمادگی نظام سلامت برای تشخیص و کنترل بهموقع موارد در این بازه زمانی را مورد تأکید قرار میدهد.
الگوی جغرافیایی گال در اسپانیا
برای درک بهتر توزیع مکانی بیماری گال در سطح ملی، دادههای بهدستآمده از چهار پایگاه CMBD، RENAVE، BDCAP و ODR به تفکیک مناطق خودمختار اسپانیا مورد بررسی قرار گرفتند. این رویکرد امکان مقایسه مستقیم میزان بروز و ارزیابی همبستگی الگوهای جغرافیایی را در اختیار قرار میدهد.
مقایسه میزان بروز در مناطق خودمختار
در پایگاه CMBD که مربوط به بستریهای بیمارستانی است، بالاترین میزان بروز در مناطق مادرید، کاستیا-لئون، و گالیسیا ثبت شد. در مقابل، مناطقی مانند اندلس و کاتالونیا که جمعیت بیشتری دارند، نرخ بستری پایینتری نسبت به انتظار نشان دادند. این اختلاف میتواند ناشی از تفاوت در دسترسی به خدمات مراقبت اولیه و سیاستهای درمانی منطقهای باشد.
در پایگاه RENAVE (اپیدمیها)، بیشترین موارد در مادرید، کاستیا-لئون، و بالئاریس گزارش شدهاند. BDCAP (مراقبت اولیه) نیز توزیع مشابهی نشان داد، با بروز بالا در مادرید و برخی مناطق شمالی. در پایگاه ODR (موارد شغلی)، بیشترین نرخها در مادرید، کاتالونیا و آراگون مشاهده شد که همگی از مناطق شهری و پرجمعیت محسوب میشوند.
همبستگی جغرافیایی بین پایگاهها
تحلیل همبستگی با استفاده از ضریب اسپیرمن بین مناطق خودمختار نشان داد که الگوی جغرافیایی دادههای CMBD با BDCAP و RENAVE همبستگی آماری معنادار دارد. این نتیجه اعتبار متقابل دادههای مستقل را تقویت میکند و نشان میدهد که مناطق با بروز بالای بیماری در سطح بیمارستانی، بهطور همزمان شاهد افزایش مراجعات سرپایی و اپیدمیهای محلی نیز بودهاند.
هرچند دادههای ODR بهدلیل محدود بودن به جمعیت فعال شاغل، همبستگی کمتری با سایر منابع داشت، اما همچنان مناطق با بروز بالای اپیدمی مانند مادرید و کاتالونیا در این پایگاه نیز نمایان بودند.
نقش عوامل جمعیتی و اجتماعی-اقتصادی
تحلیل یافتهها نشان میدهد که توزیع جغرافیایی بیماری گال نهتنها با تراکم جمعیت مرتبط است، بلکه بهشدت تحتتأثیر شاخصهای اجتماعی-اقتصادی نیز قرار دارد. مناطقی با درصد بالاتر سالمندان، مهاجران، خانوارهای کمدرآمد، و محیطهای بسته مانند خانههای سالمندان و مراکز نگهداری، بیشترین میزان بروز را گزارش دادهاند.
علاوه بر این، مناطق با ظرفیت پایینتر مراقبتهای اولیه یا تاخیر در تشخیص و درمان موارد اولیه، در معرض گسترش سریعتر اپیدمی قرار دارند. اختلاف در سیاستهای بهداشتی منطقهای نیز ممکن است به تفاوت در گزارشدهی، درمان گروهی، و زمان واکنش به اپیدمیها منجر شود.
در مجموع، توزیع جغرافیایی گال در اسپانیا چهرهای ناهمگون و وابسته به ترکیبی از عوامل جمعیتی، ساختار نظام سلامت، ویژگیهای محیطی و وضعیت اجتماعی-اقتصادی مناطق دارد.
بحث و تحلیل
مطالعه حاضر با بهرهگیری از چهار منبع دادهای مستقل و رسمی، تصویری جامع از وضعیت اپیدمیولوژیک بیماری گال در اسپانیا ارائه داده است. تحلیل روندهای زمانی، توزیع جغرافیایی، و محیطهای انتقال، نهتنها به شناسایی گروههای پرخطر و نقاط آسیبپذیر کمک میکند، بلکه درک ما را از عوامل ساختاری و اجتماعی مؤثر بر بروز و گسترش بیماری تعمیق میبخشد.
مقایسه با سایر مطالعات بینالمللی
الگوهای مشاهدهشده در اسپانیا با نتایج مطالعات مشابه در کشورهای با درآمد بالا نظیر فرانسه، آلمان، ژاپن و استرالیا همخوانی دارد. در بسیاری از این کشورها، گال عمدتاً در نهادهای بسته مانند خانههای سالمندان و زندانها بهصورت اپیدمی ظاهر میشود و در جمعیتهای حاشیهنشین و آسیبپذیر شیوع بالاتری دارد. مطالعات بینالمللی نیز تأکید دارند که علیرغم دسترسی به درمانهای مؤثر، فقدان تشخیص بهموقع و نبود سیستمهای نظارتی کارآمد، موجب ادامه زنجیره انتقال میشود.
نقش فقر، مهاجرت، سالمندی و شرایط اجتماعی
یکی از یافتههای کلیدی مطالعه، تأثیر عمیق عوامل اجتماعی-اقتصادی بر توزیع بیماری گال است. نرخ بروز بالاتر در مناطق با درصد بالای مهاجران، سالمندان نیازمند مراقبت، یا خانوارهای با درآمد پایین، مؤید آن است که گال در اصل یک بیماری فقرمحور باقی مانده است. همچنین شرایطی مانند تراکم بالای خانوار، دسترسی محدود به مراقبتهای اولیه، و نبود آموزشهای بهداشتی در میان خانوادهها، موجب گسترش خاموش بیماری در جامعه میشود.
گروههای خاصی از جمعیت، از جمله کارکنان مراقبتی، مهاجران تازهوارد، و سالمندان ساکن در نهادهای مراقبتی، در معرض خطر بالاتر ابتلا قرار دارند. در این میان، پرستاران و کارکنان خانههای سالمندان بهویژه در صورت نبود اقدامات پیشگیرانه کافی، میتوانند بهعنوان پل انتقال بیماری بین نهادها و جامعه عمل کنند.
تأثیر بحران اقتصادی ۲۰۰۸ بر بروز بیماری
یکی از نقاط عطف در روند زمانی بیماری، افزایش بروز از سال ۲۰۱۴ به بعد بود، که با تأخیر چندساله نسبت به بحران اقتصادی جهانی ۲۰۰۸ مشاهده شد. کاهش منابع مالی نظام سلامت، حذف یا کاهش بودجههای برنامههای پیشگیرانه، فشار مضاعف بر مراقبتهای اولیه، و افزایش بیکاری از جمله پیامدهای این بحران بود که بهویژه در میان قشرهای آسیبپذیر اجتماعی بروز کرد.
مطالعات مشابه در یونان و ایتالیا نیز افزایش بروز بیماریهای نادیدهگرفتهشده مانند گال را در سالهای پس از بحران اقتصادی گزارش کردهاند. این دادهها نشان میدهد که تغییرات اقتصادی میتواند نهتنها دسترسی به خدمات سلامت را کاهش دهد، بلکه پتانسیل بروز اپیدمی در نهادهای جمعیتی را نیز افزایش دهد.
در مجموع، دادههای مطالعه حاکی از آن است که گال در اسپانیا همچنان یک چالش سلامت عمومی فعال باقی مانده است که نه تنها نیازمند پاسخ بالینی، بلکه مستلزم مداخلات ساختاری و اجتماعی نیز میباشد.
نتیجهگیری و پیشنهادها
مطالعه حاضر با ترکیب چهار پایگاه داده ملی، توانسته است تصویری جامع و چندبعدی از اپیدمیولوژی بیماری گال در اسپانیا ارائه دهد. یافتهها نشان دادند که اگرچه گال بیماریای قابل درمان است، اما همچنان یک معضل پایدار در نظام سلامت عمومی محسوب میشود که بهویژه در نهادهای بسته، جمعیتهای آسیبپذیر و در شرایط کاهش منابع بهداشتی، بهسرعت گسترش مییابد.
با توجه به روند افزایشی بروز بیماری از سال ۲۰۱۴ به بعد، بهویژه در گروههای خاص مانند سالمندان و کارکنان مراقبت سلامت، افزایش نظارت فعال، گزارشدهی ساختاریافته و ثبت دقیق موارد مشکوک یا تأییدشده گال ضروری است. عدم وجود یک نظام ثبت ملی یکپارچه برای بیماریهای نادیدهگرفتهشده مانند گال، مانعی برای تحلیل بار واقعی بیماری و برنامهریزی مؤثر در سطح کلان است.
آموزش هدفمند کارکنان بخش سلامت، بهویژه افرادی که در تماس نزدیک با گروههای پرخطر قرار دارند (نظیر پرستاران، مراقبان سالمندان، و مددکاران اجتماعی)، میتواند نقش مهمی در شناسایی بهموقع، پیشگیری از گسترش، و مدیریت مؤثر بیماری ایفا کند. این آموزشها باید نهتنها به تشخیص بالینی محدود شود، بلکه شامل اصول ضدعفونی محیط، پیگیری تماسها و اجرای درمان جمعی نیز باشد.
از نظر راهبردهای کنترل، درمان همزمان تمام افراد در معرض تماس در محیطهای بسته (نظیر خانههای سالمندان، زندانها یا نهادهای نظامی) یکی از مؤثرترین مداخلات است. در این زمینه، تجویز بهموقع ایورمکتین خوراکی بهعنوان یک گزینه درمانی مکمل یا جایگزین برای پرمترین موضعی، بهویژه در جمعیتهایی با همکاری درمانی پایین یا در اپیدمیهای گسترده، توصیه میشود.
در نهایت، ضرورت ثبت ملی و منظم بیماریهای نادیدهگرفتهشده پوستی مانند گال، و نیز توسعه مدلهای تحلیلی برای ارزیابی بار بیماری در سطوح مختلف جامعه، امری حیاتی برای ارتقاء سیاستگذاری سلامت عمومی در آینده است. در غیاب چنین نظامهایی، بیماریهایی مانند گال همچنان در سایه باقی میمانند و با تأخیر شناسایی و مدیریت میشوند.
بدون دیدگاه