توجه: این یک مقاله علمی در مورد گال است، چنانچه نیازمند اطلاعات عمومی در مورد بیماری گال هستید، مطالعه مقاله ” گال چیست؟ ” پیشنهاد میشود.
چکیده (Abstract)
گال یکی از بیماریهای پوستی انگلی و بسیار مسری است که در سراسر جهان بهویژه در جوامع کمبرخوردار شیوع دارد و از سوی سازمان جهانی بهداشت در فهرست بیماریهای گرمسیری نادیدهگرفتهشده قرار گرفته است. برآورد دقیق از میزان شیوع این بیماری برای طراحی و اجرای برنامههای مداخلهای بهداشت عمومی از جمله درمانهای جمعی بسیار حیاتی است. با این حال، در حال حاضر استانداردی مشخص برای روشهای نمونهگیری بهمنظور سنجش شیوع گال وجود ندارد، و این موضوع میتواند موجب تخمینهای نادرست و اتخاذ تصمیمات ناکارآمد در سیاستگذاری سلامت شود.
در این مطالعه، با بهرهگیری از شبیهسازی دادههای جمعیتی و اپیدمیولوژیک، اثربخشی سه استراتژی نمونهگیری مختلف شامل نمونهگیری تصادفی ساده، نمونهگیری خانوادگی و نمونهگیری مبتنی بر مدرسه در تخمین شیوع گال مورد ارزیابی قرار گرفته است. مدلهای جمعیت مصنوعی بر اساس دادههای واقعی جمعیتی و خانوادگی طراحی شده و پنج روش مختلف توزیع وضعیت گال در جمعیت، از جمله توزیع تصادفی، خانوادگی، وابسته به سن و ترکیبی، در نظر گرفته شدهاند.
یافتهها نشان داد که نمونهگیری تصادفی ساده در اغلب سناریوها نسبت به سایر روشها از دقت بالاتری برخوردار بوده و نیاز کمتری به حجم نمونه دارد. نمونهگیری خانوادگی در برخی شرایط عملکرد مناسبی دارد اما در موقعیتهایی که توزیع بیماری از الگوی غیرخانگی پیروی میکند، ممکن است با خطا همراه باشد. نمونهگیری مدرسهای، بهویژه در جمعیتهایی که گال بهطور نامتناسب در میان کودکان شایع است، ممکن است موجب بیشبرآورد شیوع شود.
این مطالعه با ارائه جدولهایی کاربردی برای انتخاب حجم نمونه بر اساس اندازه جمعیت و میزان دقت مورد نیاز، میتواند به بهبود طراحی مطالعات میدانی کمک کند. نتایج بهدستآمده میتواند مبنای توسعه دستورالعملهای استاندارد برای پایش شیوع گال در جوامع مختلف باشد.
مقدمه (Introduction)
گال یک بیماری پوستی انگلی است که توسط مایت Sarcoptes scabiei var. hominis ایجاد میشود و از طریق تماس نزدیک پوستی بین افراد منتقل میگردد. این بیماری، بهویژه در شرایطی با تراکم جمعیت بالا و دسترسی محدود به خدمات بهداشتی، بهسرعت گسترش مییابد و موجب خارش شدید، عفونتهای ثانویه پوستی و کاهش کیفیت زندگی میشود. برآوردهای جهانی حاکی از آن است که گال سالانه بیش از ۲۰۰ میلیون نفر را درگیر میکند. در سالهای اخیر، سازمان جهانی بهداشت (WHO) این بیماری را بهعنوان یکی از بیماریهای گرمسیری نادیدهگرفتهشده طبقهبندی کرده و بر لزوم توسعه راهکارهای مؤثر برای پیشگیری و کنترل آن تأکید کرده است.
در بسیاری از مناطق جهان، بهویژه در کشورهای کمدرآمد و میاندرآمد، گال همچنان یکی از دلایل مهم مراجعه به مراکز بهداشتی و شکایتهای پوستی است. با این وجود، درک دقیق از بار بیماری و الگوی اپیدمیولوژیک آن در سطح جامعه نیازمند برآوردهای معتبر از میزان شیوع بیماری است. این برآوردها نقش کلیدی در تصمیمگیریهای کلان سلامت عمومی، از جمله تخصیص منابع، طراحی مداخلات پیشگیرانه، و ارزیابی اثربخشی درمانهای جمعی دارند.
یکی از چالشهای مهم در این زمینه، نبود روشهای استانداردشده برای نمونهگیری در مطالعات شیوع گال است. تفاوت در روشهای نمونهگیری و جمعآوری دادهها میتواند منجر به نتایج ناهماهنگ و گاه گمراهکننده شود که اثرگذاری مداخلات بهداشتی را کاهش میدهد. برای مثال، مطالعاتی که بر گروههای سنی خاص یا محیطهای آموزشی تمرکز دارند، ممکن است نمایندهای مناسب از جمعیت عمومی نباشند.
در پاسخ به این نیاز، سازمان جهانی بهداشت در سند راهنمایی خود درباره مدیریت گال، به اهمیت انتخاب استراتژی نمونهگیری مناسب برای پایش شیوع بیماری اشاره کرده است. با این حال، هنوز چارچوبی مبتنی بر شواهد تجربی و شبیهسازی برای انتخاب بهترین روش نمونهگیری ارائه نشده است.
مطالعه حاضر با هدف پر کردن این خلأ علمی، از یک مدل شبیهسازی پیشرفته برای بررسی اثربخشی سه استراتژی نمونهگیری مختلف در برآورد شیوع گال استفاده کرده است. این استراتژیها شامل نمونهگیری تصادفی ساده از کل جمعیت، نمونهگیری خانوادگی (با انتخاب یک یا چند عضو از خانوادهها)، و نمونهگیری مدرسهای (با تمرکز بر کودکان مدرسهای) است. در طراحی این شبیهسازی، دادههای واقعی جمعیتی و خانوادگی مورد استفاده قرار گرفتهاند و پنج الگوی متفاوت از توزیع بیماری در جامعه، شامل توزیع تصادفی، خوشهای درون خانوار، وابسته به سن و ترکیبی، لحاظ شدهاند. هدف نهایی این پژوهش، شناسایی روشهایی است که بتوانند شیوع واقعی گال را با دقت بالا و حجم نمونه بهینه تخمین بزنند.
روششناسی (Methods)
مطالعه حاضر بهصورت شبیهسازی طراحی شده و شامل سه مرحله اصلی بوده است: (۱) ساخت جمعیت مصنوعی، (۲) اختصاص وضعیت ابتلا به گال به افراد، و (۳) اجرای استراتژیهای مختلف نمونهگیری برای تخمین شیوع بیماری. این طراحی به پژوهشگران امکان میدهد که در شرایط کنترلشده و قابل تکرار، اثربخشی روشهای مختلف نمونهگیری را در سناریوهای گوناگون جمعیتی و اپیدمیولوژیک ارزیابی کنند.
در مرحله اول، جمعیتهای مصنوعی با استفاده از دادههای واقعی سرشماری و اطلاعات حاصل از نظرسنجیهای خانوار در جوامع دورافتاده ایجاد شدند. ساختار این جمعیتها شامل تعداد اعضای خانوادهها، ترکیب سنی، و نسبت کودکان به بزرگسالان در هر خانواده بود. برای اطمینان از واقعگرایی مدل، از دادههای جمعآوریشده از پروژههای قبلی در فیجی و جزایر جزئی استرالیا استفاده شد، جایی که مطالعات گال با جزئیات ثبت شده بودند. این جمعیتهای مصنوعی در اندازههای مختلف (مثلاً ۱۰۰۰، ۲۵۰۰ و ۴۰۰۰ نفر) ایجاد شدند تا تأثیر اندازه جامعه بر عملکرد نمونهگیری نیز بررسی شود.
در مرحله دوم، به هر جمعیت مصنوعی یک وضعیت گال اختصاص داده شد. پنج روش مختلف برای این کار در نظر گرفته شد که هر یک بازتابدهنده یک الگوی انتقال اپیدمیولوژیک خاص بودند:
- تخصیص تصادفی: در این روش، افراد بدون توجه به ویژگیهای خانوادگی یا سنی، بهصورت تصادفی بهعنوان مبتلا به گال انتخاب میشدند.
- خوشهای خانوادگی شدید: در این الگو، تمام اعضای برخی خانوادهها بهطور کامل به گال مبتلا میشدند.
- خوشهای خانوادگی خفیف: فقط درصدی از اعضای خانوادههای منتخب به گال اختصاص داده میشد.
- وابسته به سن: در این الگو، شیوع بیماری در کودکان (بهویژه در گروه سنی مدرسهای) بالاتر از بزرگسالان فرض شده و افراد بر اساس سن بهصورت وزنی به بیماری اختصاص یافتند.
- ترکیبی: ترکیبی از وابستگی خانوادگی و سنی، بهگونهای که هم اعضای یک خانواده و هم کودکان در معرض خطر بالاتر قرار داشتند.
در مرحله سوم، سه استراتژی اصلی نمونهگیری برای هر سناریو اجرا شد:
- نمونهگیری تصادفی ساده (Simple Random Sampling): انتخاب تصادفی افراد از کل جمعیت بدون توجه به ساختار خانوار یا سن.
- نمونهگیری خانوادگی (Household Sampling): انتخاب تصادفی خانوادهها و نمونهگیری از تمام اعضای خانوادههای انتخابشده.
- نمونهگیری مدرسهای (School Sampling): انتخاب تصادفی از میان کودکان سن مدرسه (بهویژه سنین ۵ تا ۱۵ سال) بهعنوان زیرجمعیت هدف.
در هر یک از این استراتژیها، درصدهای مختلفی از کل جمعیت مورد نمونهگیری قرار گرفتند (۵٪، ۱۰٪، ۲۰٪، ۳۰٪، ۴۰٪ و ۵۰٪)، تا ارزیابی شود که چه میزان حجم نمونه برای دستیابی به دقتهای مختلف (±۲٪، ±۵٪، ±۱۰٪) در تخمین شیوع بیماری کافی است. همچنین، سناریوها با سطوح مختلف شیوع پایه (مثلاً ۱۰٪، ۲۰٪، ۳۰٪ و ۴۰٪) طراحی شدند تا اثر سطح شیوع بر عملکرد نمونهگیری نیز مشخص گردد.
برای ارزیابی اثربخشی هر روش نمونهگیری، تفاوت بین شیوع واقعی بیماری (که از مرحله اختصاص وضعیت بهدست آمده بود) و شیوع مشاهدهشده در نمونههای برداشتشده محاسبه شد. این تفاوتها برای صدها بار تکرار در هر سناریو اندازهگیری و بهصورت آماری تحلیل شدند تا میزان خطا، دقت، و قابلیت اطمینان هر روش مشخص شود.
در نهایت، دادهها بهصورت نمودارهای توزیع خطای برآورد، جداول مقایسهای، و درصد دفعاتی که شیوع مشاهدهشده در محدوده قابل قبول قرار داشت، گزارش شدند. این چارچوب ارزیابی جامع امکان تحلیل مقایسهای دقیق بین استراتژیهای نمونهگیری در شرایط واقعی و شبیهسازیشده را فراهم کرد.
نتایج (Results)
نتایج حاصل از شبیهسازیها اطلاعات جامع و روشنی درباره عملکرد استراتژیهای مختلف نمونهگیری در شرایط متنوع جمعیتی و اپیدمیولوژیک فراهم کردند. تحلیلها به تفکیک بر اساس نوع تخصیص وضعیت گال، اندازه جامعه، میزان شیوع پایه، و درصد نمونهگیری انجام شد.
مقایسه توزیع شیوع گال در زیرجمعیتها بسته به روش اختصاص وضعیت
مشخص شد که توزیع گال در جمعیتهای مصنوعی بهشدت تحت تأثیر روش اختصاص بیماری است. در تخصیص تصادفی، گال بهطور یکنواخت در کل جمعیت پخش شد و الگوی خاصی از تمرکز بیماری مشاهده نشد. در مقابل، در مدلهای خانوادگی شدید و خفیف، بیماری در میان برخی خانوادهها تجمع یافته بود، بهطوری که در برخی خانوارها تمام یا بخشی از اعضا آلوده بودند، و این منجر به خوشهبندی آشکار بیماری شد. در الگوی وابسته به سن، تمرکز عمده موارد در گروه سنی ۵ تا ۱۵ سال بود که بیانگر اهمیت نقش کودکان مدرسهای در انتقال بیماری است. در مدل ترکیبی نیز گال هم در میان خانوادهها و هم در کودکان به شکل نامتوازن توزیع شد و پیچیدگی بیشتری در ساختار اپیدمیولوژیک جمعیت مشاهده گردید.
تحلیل دقت استراتژیهای مختلف در تخمین شیوع
در میان استراتژیهای بررسیشده، نمونهگیری تصادفی ساده در اکثر سناریوها کمترین میزان خطای برآورد شیوع را داشت و در ۹۵٪ موارد تخمین آن در بازه قابل قبول (±۵٪ یا کمتر) از شیوع واقعی قرار گرفت.
نمونهگیری خانوادگی عملکرد مناسبی در سناریوهای دارای خوشهبندی خانوار از خود نشان داد، اما در سناریوهایی با تخصیص سنی یا تصادفی، تمایل به برآورد با خطا یا واریانس بالا داشت.
در مقابل، نمونهگیری مدرسهای در سناریوهای وابسته به سن و ترکیبی عملکرد بهتری داشت، اما در سایر مدلها شیوع را بهطور سیستماتیک بیشبرآورد کرد. برای مثال، در الگوی تخصیص تصادفی، نمونهگیری مدرسهای بهطور متوسط ۷ تا ۱۰ درصد بیشتر از شیوع واقعی را نشان میداد که میتواند تصمیمات بهداشت عمومی را بهشدت تحت تأثیر قرار دهد.
بررسی اثر اندازه جمعیت، روش نمونهگیری، و شیوع پایه بر دقت برآورد
در جوامع کوچک (حدود ۱۰۰۰ نفر)، واریانس برآورد بیشتر بود و خطای نمونهگیری بهویژه در حجمهای پایینتر نمونه (زیر ۲۰٪) افزایش مییافت. با افزایش اندازه جامعه به ۲۵۰۰ و ۴۰۰۰ نفر، پایداری و دقت برآوردها بهبود یافت و اختلاف بین استراتژیها در بسیاری از موارد کاهش پیدا کرد.
همچنین مشاهده شد که با افزایش سطح شیوع پایه (مثلاً از ۱۰٪ به ۳۰٪)، نمونهگیری مدرسهای گرایش بیشتری به بیشبرآورد پیدا میکند، در حالی که نمونهگیری تصادفی ساده دقت خود را تقریباً در تمام سطوح شیوع حفظ میکند. در نتیجه، اثر سطح شیوع ورودی بر عملکرد استراتژیها باید در طراحی مطالعات میدانی مدنظر قرار گیرد.
جدول نمونهگیری موردنیاز برای دقتهای مختلف
برای کمک به طراحی مطالعات آتی، جداولی از حداقل حجم نمونه موردنیاز برای دستیابی به دقتهای مختلف برآورد شیوع (±۲٪، ±۵٪، ±۱۰٪) در سه مقیاس جمعیتی (کوچک: ۱۰۰۰ نفر، متوسط: ۲۵۰۰ نفر، بزرگ: ۴۰۰۰ نفر) تهیه شد. این جداول بر اساس تکرار صدها بار شبیهسازی و تحلیل آماری ساخته شدهاند.
بهعنوان نمونه:
- برای دستیابی به دقت ±۵٪ در جمعیت ۱۰۰۰ نفره با شیوع ۲۰٪، حداقل 25٪ نمونهگیری تصادفی از کل جمعیت نیاز است.
- در جمعیت ۴۰۰۰ نفره برای همان دقت، حجم نمونه موردنیاز حدود ۱۰٪ است.
این اطلاعات میتواند بهعنوان راهنمایی عملی در تنظیم طراحیهای میدانی استفاده شود.
تحلیل نموداری اختلافهای ایجادشده در برآورد شیوع با هر روش
نمودارهای توزیعی نشان دادند که نمونهگیری تصادفی ساده دارای پراکندگی متراکمتری حول میانگین واقعی شیوع است و کمترین خطا را دارد. در مقابل، توزیع نمونهگیری مدرسهای اغلب دارای کشیدگی به سمت بالا بود که بیانگر تمایل به بیشبرآورد است. همچنین در برخی سناریوهای خاص، نمونهگیری خانوادگی دچار خطای دوطرفه (بیشبرآورد و کمبرآورد) شد که وابسته به نوع تخصیص وضعیت گال در جمعیت بود.
بحث و بررسی (Discussion)
نتایج این مطالعه شبیهسازیشده تصویری جامع از نحوه عملکرد استراتژیهای مختلف نمونهگیری در تخمین شیوع گال فراهم میکند و نشان میدهد که دقت و اعتبار هر روش بهشدت تحت تأثیر الگوی واقعی انتقال بیماری در جامعه است. تفسیر تفاوتها در کارایی روشها نیازمند درک مکانیسمهای اپیدمیولوژیک خاص گال است که بهطور معمول از دو الگوی اصلی پیروی میکند: انتقال درونخانگی و انتقال وابسته به سن.
در الگوهایی که گال بیشتر بهصورت خوشهای در درون خانوادهها رخ میدهد (یعنی افراد مبتلا به احتمال زیاد در یک خانوار متمرکز هستند)، استراتژی نمونهگیری خانوادگی عملکرد نسبتاً بهتری از خود نشان میدهد؛ زیرا این روش احتمال انتخاب خوشههای آلوده را افزایش میدهد. با این حال، در شرایطی که بیماری بهصورت پراکندهتر یا عمدتاً در گروههای سنی خاص، مانند کودکان مدرسهای، رخ میدهد، روش خانوادگی ممکن است با واریانس بالا یا سوگیری در برآورد مواجه شود. بهویژه در مدلهای دارای ترکیب پیچیده خانوادگی و سنی، نمونهگیریهای غیرتصادفی میتوانند منجر به تخمینهای نادقیق شوند.
در مقابل، نمونهگیری تصادفی ساده در بیشتر سناریوها از دقت بالاتری برخوردار بود. این روش به دلیل حذف وابستگی به ساختار جمعیتی خاص یا پراکندگی بیماری، توانست بدون نیاز به حجم نمونههای بسیار بزرگ، تخمینی نزدیک به شیوع واقعی فراهم کند. همچنین، قابلیت تعمیم نتایج به کل جمعیت در این روش بیشتر است، چرا که انتخاب افراد بدون سوگیری ساختاری صورت میگیرد. بهویژه در جوامعی با تنوع بالای ساختار خانوار و سطوح مختلف خطر، نمونهگیری تصادفی ساده میتواند ابزاری انعطافپذیر و مؤثر باشد.
از سوی دیگر، استفاده از نمونهگیری مدرسهای، گرچه در برخی مطالعات میدانی بهدلیل سهولت اجرا یا دسترسی آسان به کودکان مورد استفاده قرار گرفته، در این مطالعه با خطر بیشبرآورد سیستماتیک شیوع گال همراه بود. در سناریوهایی که شیوع بیماری در کودکان بالاتر از بزرگسالان است، تمرکز بر گروه سنی مدرسهای موجب میشود تخمینی بالاتر از میانگین واقعی جامعه حاصل گردد. این موضوع میتواند تصمیمگیریهای بهداشت عمومی مانند شروع برنامههای درمان همگانی (Mass Drug Administration – MDA) را به اشتباه سوق دهد، بهویژه اگر آستانه تصمیمگیری بر اساس تخمین ناصحیح تنظیم شود.
کاربرد نتایج این مطالعه در طراحی برنامههای مداخلهای از اهمیت بالایی برخوردار است. بهعنوان نمونه، انتخاب روش نمونهگیری مناسب میتواند در تصمیمگیری درباره نیاز به MDA، تعیین جمعیت هدف، حجم منابع موردنیاز، و برنامهریزی برای پایش پس از مداخله تأثیرگذار باشد. استفاده از جدولهای طراحیشده برای تعیین حجم نمونه موردنیاز، به بهینهسازی طراحی مطالعات میدانی کمک میکند و از مصرف منابع غیرضروری جلوگیری میکند.
با وجود نقاط قوت، این مطالعه محدودیتهایی نیز دارد. نخست آنکه هزینههای عملیاتی اجرای هر روش نمونهگیری در تحلیلها لحاظ نشدهاند. در عمل، روشهایی مانند نمونهگیری تصادفی ساده ممکن است در برخی جوامع از نظر اجرایی دشوارتر یا پرهزینهتر باشند. دوم آنکه جمعیتهای مورد بررسی عمدتاً مبتنی بر دادههای جوامع روستایی و کمجمعیت بودهاند و نتایج لزوماً قابل تعمیم به مناطق شهری با ساختار جمعیتی پیچیدهتر نیستند. همچنین، در طراحی شبیهسازی از مدلهای ایستا استفاده شده و دینامیکهای انتقال گال در طول زمان (مانند موجهای شیوع، اثر درمان یا تغییرات رفتاری) در نظر گرفته نشده است.
برای توسعه آتی این حوزه، پیشنهاد میشود مطالعات آینده شامل تحلیل هزینه-اثربخشی روشهای نمونهگیری، ارزیابی عملکرد روشها در ساختارهای شهری و نیمهشهری، و استفاده از مدلهای اپیدمیولوژیک پویا برای درک بهتر تأثیر زمان و مداخله بر دقت تخمینها باشد. همچنین طراحی چارچوبهایی برای ترکیب روشهای نمونهگیری (مثلاً ترکیب تصادفی ساده و مدرسهای) میتواند امکان استفاده از مزایای نسبی هر روش را فراهم کند.
در مجموع، این یافتهها بر اهمیت انتخاب آگاهانه روش نمونهگیری در مطالعات شیوع گال تأکید میکنند و ابزارهای مناسبی برای ارتقاء دقت، کارآمدی و اثربخشی برنامههای کنترل و مداخله ارائه میدهند.
نتیجهگیری (Conclusion)
نتایج این مطالعه شبیهسازیشده بهوضوح نشان میدهد که روش نمونهگیری تصادفی ساده در مقایسه با سایر استراتژیهای بررسیشده، در اغلب سناریوها بهترین عملکرد را از نظر دقت تخمین شیوع گال داشته است. این روش توانست در سناریوهای مختلف با اندازههای جمعیتی گوناگون، سطوح متفاوت شیوع، و الگوهای متنوع توزیع بیماری (اعم از خانوادگی، سنی و ترکیبی) تخمینهایی با کمترین میزان خطا و واریانس ارائه دهد. همچنین مشخص شد که در بیشتر موارد، دستیابی به دقت ±۵٪ از شیوع واقعی با حجم نمونهای بهمراتب کمتر از روشهای جایگزین در نمونهگیری تصادفی ساده امکانپذیر است.
از جمله دستاوردهای عملی این مطالعه، تهیه و ارائه جدولهای مرجع برای محاسبه حجم نمونه موردنیاز در شرایط مختلف است. این جداول با در نظر گرفتن اندازه جمعیت، سطح شیوع پایه و دقت هدف، ابزار بسیار مفیدی برای طراحی مطالعات میدانی بهویژه در مناطق کممنبع و دورافتاده محسوب میشوند. پژوهشگران و مسئولان بهداشتی میتوانند با تکیه بر این جداول، با منابع محدود به نتایج معتبر و قابل اعتماد دست یابند.
در کنار انتخاب روش مناسب، یافتههای این مطالعه همچنین بر ضرورت تطابق استراتژی نمونهگیری با ساختار جمعیتشناختی و الگوی اپیدمیولوژیک بیماری در هر جامعه خاص تأکید دارند. به بیان دیگر، یک روش یکسان برای تمام شرایط پاسخگو نیست، و در هر موقعیت، باید استراتژی نمونهگیری با توجه به ساختار خانوارها، توزیع سنی جمعیت، و الگوهای انتقال گال تنظیم شود. این دیدگاه تطبیقی بهویژه در طراحی مداخلات هدفمند و ارزیابی برنامههای درمان همگانی (MDA) کاربرد عملی خواهد داشت.
در نهایت، این پژوهش نمونهای موفق از کاربرد شبیهسازی بهعنوان ابزاری مؤثر برای ارزیابی روشهای اپیدمیولوژیک است. استفاده از جمعیتهای مصنوعی مبتنی بر دادههای واقعی و اجرای مکرر سناریوهای متنوع، امکان بررسی دقیق نقاط قوت و ضعف هر روش را فراهم کرد. این رویکرد میتواند بهعنوان یک الگو در سایر زمینههای بهداشت عمومی نیز مورد استفاده قرار گیرد؛ بهویژه برای بیماریهای نادیدهگرفتهشده یا مناطقی که دادههای میدانی گسترده در دسترس نیست.
بنابراین، با توجه به نتایج ارائهشده، توصیه میشود که برای مطالعات آینده گال و حتی دیگر بیماریهای مشابه، استفاده از شبیهسازی جمعیتی و تحلیلهای چندسناریویی بهعنوان یک ابزار مکمل طراحی پژوهشهای میدانی، مورد توجه قرار گیرد. این کار میتواند به ارتقاء کیفیت شواهد و بهینهسازی تصمیمگیریهای بهداشتی در سطح جامعه کمک شایانی کند.
بدون دیدگاه