چکیده
گال یک بیماری پوستی واگیردار ناشی از کنه Sarcoptes scabiei است که با خارش شدید، التهاب پوستی و خطر عفونتهای باکتریایی ثانویه همراه است. اگرچه بیماری گال قابل درمان است، اما ناآگاهی عمومی، باورهای نادرست و ترس اجتماعی مرتبط با آن میتواند موجب تأخیر در تشخیص، پنهانسازی علائم و افزایش انتقال در جوامع شود. بررسی میزان آگاهی و سطح ترس در جمعیتهای عمومی میتواند به طراحی مداخلات آموزشی و سیاستگذاری سلامت کمک کند.
در این مطالعه مقطعی، میزان آگاهی و ترس نسبت به بیماری گال در میان افراد جامعه عربستان سعودی ارزیابی شد. دادهها از طریق پرسشنامه ساختاریافته شامل بخش دانش (۱۲ سؤال) و مقیاس ترس از گال (FSS-10) جمعآوری گردید. در مجموع، ۳۹۵ شرکتکننده (۶۲٪ زن، ۳۸٪ مرد) از طریق روش نمونهگیری در دسترس بهصورت آنلاین مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین نمره آگاهی ۸٫۳ از ۱۲ و میانگین نمره ترس ۳۶ از ۵۰ بود که نشاندهنده سطح آگاهی نسبتاً بالا، همراه با میزان ترس قابل توجه در این جمعیت است.
تحلیل آماری نشان داد که ترس از گال در میان زنان، افراد بیکار، خانهدار و دانشآموزان بالاتر بود. همچنین، هیچ همبستگی معنیداری بین سطح دانش و میزان ترس یافت نشد. این یافتهها بیانگر آن است که وجود دانش کافی لزوماً به کاهش ترس یا انگ اجتماعی مرتبط با گال نمیانجامد.
نتایج این مطالعه، اهمیت طراحی برنامههای آموزشی جامع همراه با مداخلات رواناجتماعی برای کاهش برچسبگذاری و ترس از بیماری گال را برجسته میسازد. این اقدامات میتواند به پذیرش بهتر بیماران، ارتقاء مراجعه زودهنگام و کاهش شیوع بیماری در سطح جامعه کمک کند.
مقدمه
گال یک بیماری پوستی مزمن و بسیار مسری است که بهواسطه انگل خارجی Sarcoptes scabiei var. hominis در انسان ایجاد میشود. این انگل با نفوذ به لایه شاخی پوست، تونلهایی ایجاد میکند که منجر به تحریک شدید سیستم ایمنی و در نتیجه خارش شدید، التهاب، و ضایعات پوستی میشود. گال میتواند در صورت عدم تشخیص و درمان مناسب، بهویژه در شرایط زندگی جمعی و پرجمعیت، به سرعت در جوامع گسترش یابد. اهمیت بالینی این بیماری، نه صرفاً در پیامدهای فیزیکی آن بلکه در اثرات رواناجتماعی، از جمله احساس شرم، ترس از طرد اجتماعی و انگزدایی از بیماران نهفته است.
با وجود اینکه گال از طریق درمانهای ساده موضعی یا خوراکی قابل درمان است، در بسیاری از جوامع بهویژه در کشورهای در حال توسعه، موانعی نظیر ناآگاهی عمومی، باورهای غلط، ترس از قضاوت یا طرد اجتماعی، موجب تأخیر در مراجعه به پزشک یا پنهانسازی علائم میشود. این عوامل میتوانند موجب افزایش مدت دوره بیماری، گسترش آن در میان اعضای خانواده یا مدرسه و در نهایت افزایش هزینههای بهداشتی شوند.
در دهههای اخیر، سازمان جهانی بهداشت (WHO) بیماری گال را بهعنوان یکی از بیماریهای نادیدهگرفتهشده استوایی (NTDs) طبقهبندی کرده و خواستار توسعه راهبردهایی برای کنترل آن، بهویژه در مناطق با شیوع بالا، شده است. با این حال، یکی از ابعاد کمتر بررسیشده در کنترل بیماری گال، نقش ادراک افراد جامعه در مورد این بیماری، شامل میزان دانش و ترس آنهاست. شناخت این ابعاد روانشناختی و رفتاری میتواند در طراحی برنامههای آموزشی، بهبود راهبردهای ارتباطی، و کاهش انگ اجتماعی نقش مهمی ایفا کند.
مطالعات متعددی در کشورهای مختلف، از جمله پاکستان، اندونزی و ایالات متحده، به بررسی میزان آگاهی عمومی از بیماری گال پرداختهاند، با این حال، تفاوتهای فرهنگی، اجتماعی و آموزشی میتوانند بر برداشت افراد از این بیماری تأثیرگذار باشند. در عربستان سعودی، علیرغم شیوع موارد پراکنده گال، پژوهشهای اندکی به ارزیابی دانش و ترس عمومی از این بیماری پرداختهاند.
هدف از این مطالعه، بررسی میزان آگاهی و ترس از بیماری گال در یک نمونه از جمعیت عمومی عربستان سعودی و شناسایی عوامل جمعیتشناختی مرتبط با آن است. همچنین، این پژوهش درصدد بررسی رابطه میان سطح دانش و میزان ترس از بیماری گال است تا مشخص شود آیا افزایش دانش میتواند به کاهش ترس کمک کند یا خیر.
روششناسی
طراحی مطالعه و جمعیت هدف
این مطالعه بهصورت مقطعی و توصیفی-تحلیلی طراحی شده است و با هدف ارزیابی میزان آگاهی و سطح ترس از بیماری گال در میان جمعیت عمومی بزرگسال عربستان سعودی انجام گرفت. جمعآوری دادهها بین ماههای فوریه تا آوریل ۲۰۲۲ صورت گرفت. شرکتکنندگان از طریق روش نمونهگیری در دسترس (Convenience Sampling) و با استفاده از بستر آنلاین وارد مطالعه شدند.
معیارهای ورود و خروج
افراد واجد شرایط برای شرکت در مطالعه شامل شهروندان سعودی بالای ۱۸ سال بودند که به زبان عربی تسلط داشتند و رضایت آگاهانه برای شرکت در تحقیق را اعلام کردند. افرادی که پرسشنامه را ناقص پر کردند یا خارج از محدوده سنی تعریفشده قرار داشتند، از مطالعه حذف شدند.
ابزار جمعآوری داده
اطلاعات از طریق یک پرسشنامه خودایفا (self-administered) که به زبان عربی تدوین شده بود، گردآوری گردید. پرسشنامه از سه بخش اصلی تشکیل شده بود:
- اطلاعات جمعیتشناختی: شامل سن، جنس، وضعیت تأهل، تحصیلات، شغل و محل اقامت.
- ارزیابی دانش در مورد گال: شامل ۱۲ سؤال چندگزینهای با پاسخهای «درست»، «نادرست» و «نمیدانم». به هر پاسخ درست یک نمره تعلق گرفت؛ نمره کل دانش بین ۰ تا ۱۲ متغیر بود.
- مقیاس ترس از گال (FSS-10): شامل ۱۰ گویه مبتنی بر مقیاس لیکرت پنجدرجهای (کاملاً مخالفم = 1 تا کاملاً موافقم = 5). نمره کل ترس بین 10 تا 50 در نظر گرفته شد؛ نمره بالاتر نشاندهنده ترس بیشتر از گال بود.
پرسشنامه نهایی بر اساس نسخهای معتبرشده از FSS-10 و پس از بررسی روایی محتوایی و پیشآزمون روی گروهی ۲۰ نفره تدوین شد. ضریب آلفای کرونباخ برای مقیاس ترس در این مطالعه ۰٫۸۲ گزارش شد که نشاندهنده پایایی مناسب ابزار است.
تحلیل دادهها
دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه ۲۶ تحلیل شدند. تحلیل توصیفی برای متغیرهای کمی و کیفی انجام شد (میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصد). برای بررسی تفاوت نمرات دانش و ترس در بین گروههای مختلف جمعیتشناختی از آزمونهای آماری زیر استفاده شد:
- آزمون کای-دو (Chi-square) برای متغیرهای کیفی
- آزمون من-ویتنی U و کروسکال-والیس برای مقایسه نمرات دانش و ترس در گروههای مستقل
- تحلیل همبستگی جزئی (Partial Correlation) برای بررسی رابطه بین سطح دانش و میزان ترس، با کنترل متغیرهای مخدوشگر مانند سن و جنسیت
سطح معنیداری آماری در تمام تحلیلها 0.05>p در نظر گرفته شد.
یافتهها
مشخصات جمعیتشناختی
در مجموع ۳۹۵ نفر در این مطالعه شرکت کردند. میانگین سنی شرکتکنندگان ۲۸٫۹ سال با انحراف معیار ۱۰٫۱ سال بود. از نظر جنسیت، ۶۲٫۳٪ زن (n=246) و ۳۷٫۷٪ مرد (n=149) بودند. بیش از نیمی از شرکتکنندگان (۵۷٫۷٪) در گروه سنی ۱۸ تا ۲۹ سال قرار داشتند. از نظر وضعیت تاهل، ۵۸٫۵٪ مجرد، ۳۹٪ متاهل و ۲٫۵٪ مطلقه یا بیوه بودند. از نظر تحصیلات، ۷۲٪ دارای مدرک دانشگاهی (لیسانس یا بالاتر) بودند. در زمینه شغلی، ۳۳٪ دانشجو، ۲۵٪ کارمند، ۱۸٪ بیکار و ۱۲٪ خانهدار گزارش شدند.
سطح آگاهی از گال
میانگین نمره دانش شرکتکنندگان ۸٫۳ از ۱۲ بود (انحراف معیار: ۲٫۱). ۷۵٫۷٪ از پاسخدهندگان دارای سطح دانش “خوب” (نمره بالاتر از ۶) بودند. بیشترین میزان پاسخ صحیح مربوط به سؤال “گال قابل سرایت از طریق تماس پوستی است” (۹۵٪ پاسخ صحیح) و کمترین میزان مربوط به “کنه گال با چشم غیرمسلح قابل رؤیت است” (۳۵٪ پاسخ صحیح) بود.
مقایسه نمرات دانش بر حسب مشخصات جمعیتشناختی:
- زنان نسبت به مردان میانگین نمره بالاتری داشتند، ولی تفاوت از نظر آماری معنیدار نبود (p=0.08).
- گروه سنی ۱۸–۲۹ سال بیشترین میانگین نمره دانش را دارا بود (p=0.02).
- افراد دارای تحصیلات دانشگاهی نمرات بالاتری نسبت به سایرین کسب کردند (p<0.01).
میزان ترس از گال (FSS-10)
میانگین نمره ترس شرکتکنندگان ۳۶ از ۵۰ بود (انحراف معیار: ۶٫۴)، که نشاندهنده سطح نسبتاً بالای ترس عمومی از گال در این جمعیت است. بیشترین نگرانی مربوط به انتقال بیماری به دیگران (نمره میانگین: ۴٫۵) و کمترین نگرانی مربوط به ظاهر پوست در زمان بیماری (نمره میانگین: ۲٫۹) بود.
مقایسه نمرات ترس در گروههای مختلف:
- جنسیت: زنان بهطور معنیداری نمره ترس بالاتری نسبت به مردان داشتند (میانگین: ۳۸ در برابر ۳۳، p<0.01).
- وضعیت شغلی: خانهداران و افراد بیکار نمرات بالاتری نسبت به شاغلان داشتند (p<0.01).
- وضعیت تأهل: افراد مجرد نسبت به متأهلین ترس بیشتری گزارش کردند (p=0.04).
همبستگی بین سطح آگاهی و میزان ترس
با استفاده از تحلیل همبستگی جزئی، پس از کنترل سن و جنسیت، هیچ رابطه معناداری بین نمره آگاهی و نمره ترس یافت نشد (r=−0.08، p=0.21). این یافته نشان میدهد که افزایش آگاهی بهتنهایی لزوماً موجب کاهش ترس از گال نمیشود.
بحث و تفسیر
هدف این مطالعه، ارزیابی سطح آگاهی و میزان ترس از بیماری گال در میان افراد جامعه عربستان سعودی و بررسی رابطه بین آنها بود. یافتهها نشان داد که اگرچه اکثر شرکتکنندگان دانش نسبتاً خوبی در مورد گال داشتند، اما ترس از این بیماری نیز بهطور معناداری بالا بود. این نتایج چندین نکته مهم در زمینه سلامت عمومی، آموزش و طراحی مداخلات رفتاری را برجسته میسازد.
سطح آگاهی بالا، اما همراه با ترس زیاد
یافتههای مطالعه حاضر نشان داد که بیش از ۷۵٪ شرکتکنندگان سطح دانش بالاتر از متوسط داشتند، بهویژه در زمینههای انتقال بیماری، علائم و قابلیت درمان گال. این موضوع احتمالاً نشاندهنده تأثیر کمپینهای آموزشی و دسترسی وسیع به اطلاعات سلامت از طریق رسانهها و فضای مجازی در عربستان سعودی است. با این حال، نمره میانگین ترس (۳۶ از ۵۰) بالا ارزیابی شد، بهگونهای که بسیاری از افراد نگرانی شدیدی درباره سرایت بیماری، قضاوت دیگران و طرد اجتماعی داشتند.
این تضاد بین دانش نسبتاً خوب و ترس بالا، بیانگر آن است که عوامل روانی، فرهنگی و اجتماعی همچنان نقش مهمی در برداشت افراد از بیماری ایفا میکنند. این یافته با مطالعاتی از اندونزی و پاکستان همخوانی دارد که در آنها نیز حتی در میان افرادی با تحصیلات بالا، ترس از برچسب اجتماعی و ناتوانی در پذیرش بیماری شایع بود.
تفاوتهای جنسیتی و شغلی
زنان در این مطالعه نهتنها ترس بیشتری از گال نشان دادند، بلکه درک بهتری از ماهیت بیماری نیز داشتند. این تفاوت ممکن است به دلایلی مانند درگیری بیشتر زنان با مراقبتهای بهداشتی خانواده، حساسیت بیشتر به مسائل ظاهری و فشارهای فرهنگی مرتبط باشد. در مقابل، مردان علیرغم گزارش ترس کمتر، دانش کمتری نیز داشتند.
همچنین افراد خانهدار و بیکار سطح بالاتری از ترس را گزارش کردند، در حالی که دانشجویان و شاغلان دارای نمرات آگاهی بالاتری بودند. این یافتهها نشان میدهند که اشتغال و درگیری اجتماعی میتواند به بهبود دسترسی به اطلاعات و کاهش نگرانیهای غیرواقعی منجر شود.
ناهماهنگی بین دانش و ترس
یافته مهم دیگر این مطالعه، عدم وجود همبستگی معنادار بین نمره دانش و نمره ترس بود. برخلاف آنچه انتظار میرود، سطح دانش بالاتر به کاهش ترس منجر نشد. این امر تأکید میکند که صرف آموزش مفاهیم علمی ممکن است برای کاهش ترس کافی نباشد، بهویژه زمانی که باورهای فرهنگی یا خاطرات منفی از بیماری (مثل تجربه طرد یا قضاوت توسط دیگران) در ذهن افراد نهادینه شده باشد.
این نتیجه با پژوهشهای روانشناختی در حوزه بیماریهای پوستی همراستا است که نشان میدهند عوامل هیجانی، تجارب گذشته و نگرانیهای اجتماعی بر ترس بیماران تأثیرگذارتر از اطلاعات صرف پزشکی هستند.
مقایسه با مطالعات قبلی
مطالعه ما از نظر سطح آگاهی، نتایجی مشابه با پژوهشهایی در پاکستان و مالزی بهدست داد، اما از نظر میزان ترس، شدت بیشتری در جامعه عربستان گزارش شد. این تفاوت میتواند به عوامل فرهنگی، حساسیتهای اجتماعی و نوع آموزشهای بهداشتی وابسته باشد. در مطالعات ایالات متحده، گرچه سطح دانش عمومی از گال پایینتر گزارش شده است، ولی سطح ترس معمولاً کمتر از کشورهایی با بار فرهنگی قوی بوده است.
محدودیتها
با وجود قوتهای این مطالعه در ارائه تصویری جامع از سطح آگاهی و ترس نسبت به بیماری گال در جمعیت عمومی عربستان سعودی، برخی محدودیتها باید مدنظر قرار گیرند که میتوانند بر قابلیت تعمیم یا تفسیر نتایج اثرگذار باشند.
۱. روش نمونهگیری غیرتصادفی
مطالعه حاضر از روش نمونهگیری در دسترس (Convenience Sampling) و جمعآوری آنلاین دادهها بهره برد. این روش اگرچه برای دسترسی سریع و کمهزینه به شرکتکنندگان مؤثر است، اما امکان سوگیری در ترکیب جمعیت نمونه را افزایش میدهد. بهویژه، شرکتکنندگانی که از طریق رسانههای اجتماعی به پرسشنامه دسترسی داشتند، ممکن است از نظر سطح تحصیلات، دسترسی به اطلاعات سلامت و آگاهی عمومی با جمعیت کل کشور متفاوت باشند.
۲. عدم توازن در جنسیت
در این مطالعه، اکثریت پاسخدهندگان زن بودند (بیش از ۶۰٪). این عدم توازن میتواند بر نتایج تحلیلهای مربوط به تفاوتهای جنسیتی در آگاهی یا ترس تأثیر بگذارد و مانع از ارائه تصویری متعادل از وضعیت در کل جامعه شود.
۳. محدودیتهای ابزار خودایفا
استفاده از پرسشنامه خودایفا (self-reported) با ماهیت برخط، خطر سوگیری پاسخ (response bias) را افزایش میدهد. افراد ممکن است پاسخهایی ارائه دهند که مطابق با انتظارات اجتماعی است، نه الزاماً بازتابدهنده باورها یا احساسات واقعی آنها. همچنین، محدودیت در نظارت مستقیم بر روند پاسخگویی ممکن است بر کیفیت دادهها تأثیر گذاشته باشد.
۴. عدم بررسی عوامل روانی و اجتماعی عمیقتر
در این مطالعه، ترس تنها با استفاده از ابزار FSS-10 سنجیده شد، که گرچه ابزار معتبری است، اما به عوامل روانی عمیقتری نظیر اضطراب اجتماعی، تجربه طرد قبلی، یا باورهای فرهنگی خاص نمیپردازد. همچنین، متغیرهایی نظیر سطح درآمد، محل دقیق سکونت (شهری/روستایی) یا پیشینه خانوادگی ابتلا به گال نیز بررسی نشدند.
۵. ماهیت مقطعی مطالعه
طبیعت مقطعی این مطالعه، امکان بررسی روابط علّی بین متغیرها را محدود میسازد. برای مثال، مشخص نیست که آیا دانش پایینتر منجر به ترس بیشتر میشود، یا برعکس؛ و یا اینکه آیا هر دو متغیر تحت تأثیر عامل سوم پنهانی قرار دارند. مطالعات آینده با طراحی طولی میتوانند به درک بهتر جهت رابطه بین دانش و ترس کمک کنند.
نتیجهگیری
نتایج این مطالعه نشان داد که در میان جمعیت عمومی عربستان سعودی، سطح آگاهی نسبت به بیماری گال در حد مطلوبی قرار دارد، با این حال میزان ترس و نگرانی از این بیماری همچنان قابل توجه است. اکثریت پاسخدهندگان، بهویژه زنان و افراد بدون شغل، نمرات بالایی در شاخص ترس از گال داشتند، در حالی که نمره دانش ارتباط معناداری با کاهش ترس نداشت. این یافته، بهطور خاص، شکاف میان آگاهی و نگرش را برجسته میسازد.
در واقع، افزایش دانش بهتنهایی نمیتواند تضمینکننده کاهش نگرانیهای اجتماعی یا شخصی درباره ابتلا به گال باشد. به نظر میرسد که عوامل فرهنگی، نگرشهای اجتماعی، و تجارب شخصی یا محیطی، نقش برجستهتری در شکلدهی به احساس ترس افراد نسبت به بیماری ایفا میکنند. ترس از انگ اجتماعی، انتقال بیماری به خانواده یا دوستان، و نگرانی از قضاوت دیگران، از جمله عواملی هستند که میتوانند موجب اضطراب شدید، پنهانسازی علائم و در نهایت افزایش خطر انتقال بیماری شوند.
از منظر سلامت عمومی، این نتایج اهمیت طراحی و اجرای برنامههای جامع آموزشی و رفتاری را نشان میدهد که نه تنها دانش پزشکی در مورد گال را ارتقاء دهند، بلکه ترس و برچسبگذاری اجتماعی مرتبط با آن را نیز کاهش دهند. آموزش سلامت، زمانی اثربخش خواهد بود که با رویکردی رواناجتماعی، نگرانیهای فرهنگی، اجتماعی و هیجانی مردم را نیز مدنظر قرار دهد.
در نهایت، پژوهشهای بیشتر با طراحی طولی، نمونهگیری تصادفی و ابزارهای روانسنجی پیشرفتهتر توصیه میشود تا ابعاد عمیقتری از باورها، ترسها و رفتارهای مرتبط با بیماری گال در جوامع مختلف شناسایی شده و مبنای مداخلات مؤثرتر قرار گیرد.
پیشنهادات کاربردی
بر اساس یافتههای این مطالعه، برای بهبود وضعیت آگاهی، کاهش ترس و ارتقاء پاسخ سلامت عمومی در برابر بیماری گال، پیشنهادهای زیر قابل اجرا و پیشنهاد هستند:
۱. طراحی برنامههای آموزشی چندلایه و جامعهمحور
افزایش دانش عمومی باید از طریق برنامههایی صورت گیرد که متناسب با گروههای مختلف جمعیتی طراحی شده باشند. این برنامهها باید شامل آموزش در مدارس، دانشگاهها، مراکز مذهبی، و رسانههای جمعی باشند و علاوه بر اطلاعات پزشکی، به باورهای فرهنگی و ترسهای رایج پاسخ دهند.
۲. بهرهگیری هدفمند از رسانههای اجتماعی
با توجه به سهم قابلتوجه نسل جوان و تحصیلکرده در استفاده از فضای مجازی، میتوان از پلتفرمهای اجتماعی مانند اینستاگرام، توییتر و تیکتاک برای تولید محتوای آموزشی ساده، تصویری و علمی درباره گال استفاده کرد. این محتواها میتوانند باورهای غلط را اصلاح کرده و ترس بیمورد را کاهش دهند.
۳. تدوین مداخلات رواناجتماعی همراه با آموزش
برنامههای آموزش سلامت باید فراتر از انتقال اطلاعات عمل کنند و شامل مشاوره روانی، مهارتهای مقابله با استیگما، و راهکارهای کاهش اضطراب اجتماعی نیز باشند. استفاده از روانشناسان سلامت در کمپینهای آموزشی و کلینیکهای پوست میتواند بسیار مؤثر باشد.
۴. آموزش کادر درمان و پرسنل بهداشتی
آموزش تخصصی برای پزشکان عمومی، پرستاران و مشاوران سلامت ضروری است تا آنها بتوانند نهتنها بیماری را سریع تشخیص دهند، بلکه در مواجهه با نگرانی بیماران، حمایتی، بدون قضاوت، و اطلاعرسانی مؤثر عمل کنند.
۵. طراحی پژوهشهای تکمیلی
توصیه میشود مطالعات آتی با استفاده از نمونهگیری تصادفی، روشهای ترکیبی (کمی و کیفی) و ابزارهای جامعتر روانسنجی طراحی شوند تا ابعاد عمیقتری از عوامل مؤثر بر ترس، باور، و رفتارهای مرتبط با گال در جوامع مختلف بررسی شود. همچنین، بررسی تأثیر کمپینهای آموزشی بر کاهش استیگما میتواند محور مطالعات آینده قرار گیرد.
بدون دیدگاه